دیروز با یه گل اومده بود دیدنم با یه نگاه مهربون
همون نگاهی که سالها آرزوشو داشتم و از من دریق
می کردگریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده وقتی
رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود
:: بازدید از این مطلب : 915
|
امتیاز مطلب : 568
|
تعداد امتیازدهندگان : 212
|
مجموع امتیاز : 212